شرح و تفسیر نهج البلاغه در فضای مجازی

تا اطلاع ثانوی درس نهج البلاغه تعطیل است.

شرح و تفسیر نهج البلاغه در فضای مجازی

تا اطلاع ثانوی درس نهج البلاغه تعطیل است.

شرح و تفسیر نامه سی و یکم نهج البلاغه بخش بیست و سوم(ق اول)

متن: 

وَاعْلَمْ یَقِیناً أَنَّکَ لَنْ تَبْلُغَ أَمَلَکَ، وَلَنْ تَعْدُوَأَجَلَکَ، وَأَنَّکَ فِی سَبِیلِ مَنْ کَانَ قَبْلَکَ. فَخَفِّضْ فِی الطَّلَبِ. وَأَجْمِلْ فِی الْمُکْتَسَبِ، فَإِنَّهُ رُبَّ طَلَب قَدْ جَرَّ إِلَى حَرَب: فَلَیْسَ کُلُّ طَالِب بِمَرْزُوق، وَلاَ کُلُّ مُجْمِل بِمَحْرُوم. وَأَکْرِمْ نَفْسَکَ عَنْ کُلِّ دَنِیَّة وَإِنْ سَاقَتْکَ إِلَى الرَّغَائِبِ، فَإِنَّکَ لَنْ تَعْتَاضَ بِمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِکَ عِوَضاً. وَلاَ تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَقَدْ جَعَلَکَ اللهُ حُرّاً. وَمَا خَیْرُ خَیْر لاَ یُنَالُ إِلاَّ بِشَرّ، وَیُسْر لاَ یُنَالُ إِلاَّ بعُسْر؟!

ترجمه: 

و به یقین بدان هرگز به همه آرزوهایت دست نخواهى یافت و (نیز بدان) هرگز از اجلت تجاوز نخواهى کرد (و بیش از آنچه مقرر شده عمر نمى کنى) و تو در همان مسیرى هستى که پیشینیان تو بودند (آنها رفتند و تو هم خواهى رفت) حال که چنین است، در به دست آوردن دنیا زیاده روى مکن و در کسب و کار میانه رو باش، زیرا بسیار دیده شده که تلاش فراوان (در راه دنیا) به نابودى منجر گردیده (اضافه بر این) نه هر تلاش گرى به روزى رسیده و نه هر شخص میانه روى محروم گشته است.
نفس خویشتن را از گرایش به هر پستى گرامى دار (و بزرگوارتر از آن باش که به پستى ها تن در دهى) هرچند گرایش به پستى ها تو را به خواسته هایت برساند، زیرا تو هرگز نمى توانى در برابر آنچه از شخصیت خود در این راه از دست مى دهى بهاى مناسبى به دست آورى و برده دیگرى مباش، خداوند تو را آزاد آفریده است. آن نیکى که جز از طریق بدى به دست نیاید نیکى نیست و نه آن آسایش و راحتى که جز با مشقت زیاد (و بیش از حد) فراهم نشود.

از این جا بشنوید.


متن به صورت PDF


متن به صورت Word

شرح و تفسیر:  

هرگز تن به پستى مده
امام(علیه السلام) در این بخش از وصیّت نامه خود به شش نکته مهم که هر یک نصیحتى است انسان ساز، اشاره مى کند: 

 ولى پیش از آن در مقدمه اى مى فرماید:  

«و بدان به یقین هرگز به همه آرزوهایت دست نخواهى یافت و (نیز بدان) هرگز از اجلت تجاوز نخواهى کرد (و بیش از آنچه مقرر شده عمر نمى کنى) و تو در همان مسیرى هستى که پیشینیان تو بودند (آنها رفتند و تو هم خواهى رفت)»: (وَاعْلَمْ یَقِیناً أَنَّکَ لَنْ تَبْلُغَ أَمَلَکَ، وَلَنْ تَعْدُوَ أَجَلَکَ).آن گاه چنین نتیجه مى گیرد: 

«حال که چنین است در به دست آوردن دنیا زیاده روى مکن و در کسب وکار میانه رو باش»: (فَخَفِّضْ(1) فِی الطَّلَبِ وَأَجْمِلْ(2) فِی الْمُکْتَسَبِ).جمله «لَنْ تَبْلُغَ أَمَلَکَ» بیان واقعیّتى روشن است که هیچ انسانى در این جهان به تمام آرزوهاى خود نخواهد رسید، بنابراین چرا در طلب روزى حریص باشد؟
جمله «وَلَنْ تَعْدُوَ أَجَلَکَ» اشاره به این است که عمر انسان به هر حال محدود است و هیچ کس نمى تواند بیش از وقت مقرر در این جهان بماند. حال که چنین است چرا براى به دست آوردن مال، بیش از حد دست و پا کند.
تعبیر به «خَفِّضْ: آرام باش و فرو نه» و «أَجْمِلْ: راه اعتدال پیش گیر» هر دو اشاره به یک حقیقت و آن ترک حرص براى جلب روزى بیشتر است. این تعبیر هرگز تلاش و سعى براى به دست آوردن روزى حلال را نفى نمى کند.
امام(علیه السلام) در ادامه این سخن به استدلال پرمعنایى توسل مى جوید و مى فرماید: 

 «زیرا بسیار شده که تلاش فراوان (در راه دنیا) منجر به نابودى (اموال) گردیده (اضافه بر این) نه هر تلاشگرى به روزى رسیده و نه هر شخص میانه روى محروم گشته است»: (فَإِنَّهُ رُبَّ طَلَب قَدْ جَرَّ إِلَى حَرَب(3): فَلَیْسَ کُلُّ طَالِب بِمَرْزُوق، وَلاَ کُلُّ مُجْمِل بِمَحْرُوم).شبیه این مضمون در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) آمده است، حضرت مى فرماید: «اَجْمِلُوا فى طَلَبِ الدُّنْیا فَإنَّ کُلاًّ مُیَسَّرٌ لِما خُلِقَ لَهُ: در طلب دنیا میانه رو باشید، چرا که به هرکس آنچه مقدر شده است داده مى شود».(4)
جمله «رُبَّ طَلَب قَدْ جَرَّ إلى حَرَب: چه بسیار تلاش فراوانى که منجر به نابودى شده» به گفته بعضى از نویسندگان، ضرب المثلى در لسان العرب است که مضمون آن را در فارسى، سعدى در ضمن دو بیت آورده است:
شد غلامى که آب جوى آورد *** آب جوى آمد و غلام ببرد
دام، هر بار ماهى آوردى *** ماهى این بار رفت و دام ببرد
دو جمله «فَلَیْسَ کُلُّ طَالِب... وَلاَ کُلُّ مُجْمِل...» در واقع به منزله دلیل است براى آنچه در جمله هاى قبل درباره رعایت اعتدال و میانه روى در طلب رزق آمده است و اشاره به این حقیقت است که دست و پاى زیاد همیشه درآمد بیشتر و رعایت اعتدال و میانه روى همیشه درآمد کمتر را در پى ندارد، بلکه لطف الهى بر این قرار گرفته آنها که بر او توکل کنند و حرص و آز و طمع را کنار بگذارند و به صورت معتدل براى روزى تلاش نمایند زندگى بهتر و توأم با آرامش بیشتر داشته باشند و در ضمن، دیگران نیز اجازه پیدا کنند که از تلاش خود براى روزى بهره گیرند و حریصان جاى را بر آنها تنگ نکنند.
امام(علیه السلام) در دومین دستور مى فرماید:  

«نفس خویشتن را از گرایش به هر پستى گرامى دار (و بزرگوارتر از آن باش که به پستى ها تن در دهى) هرچند گرایش به پستى ها تو را به خواسته ها برساند، زیرا تو هرگز نمى توانى در برابر آنچه از شخصیت خود در این راه از دست مى دهى بهاى مناسبى به دست آورى»: 

 (وَأَکْرِمْ نَفْسَکَ عَنْ کُلِّ دَنِیَّة(5) وَإِنْ سَاقَتْکَ إِلَى الرَّغَائِبِ(6)، فَإِنَّکَ لَنْ تَعْتَاضَ(7) بِمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِکَ عِوَضاً).اشاره به اینکه بعضى از خواسته ها چنان است که اگر انسان از شخصیت خود مایه نگذارد به آن نمى رسد و سزاوارِ انسان آزاده و با شخصیت نیست که تن به چنین معامله اى بدهد: از شخصیت خود بکاهد تا به خواسته اى از خواسته هاى مادیش برسد.
و به گفته شاعر عرب:
مَا اعْتاضَ باذِلٌ وَجْهَهُ بِسُؤالِهِ *** عِوَضاً وَلَوْ نالَ الْغِنى بِسُؤال
وَإِذَا النَّوالَ إِلَى السُؤالِ قَرَنْتَهُ *** رَجَحَ السؤالُ وَخَفّ کُلُّ نَوال
«کسى که از آبروى خویش به وسیله تقاضاى از دیگران صرف نظر مى کند، عوض شایسته اى پیدا نخواهد کرد هرچند از این طریق به غنا و ثروت برسد.
زیرا هنگامى که رسیدن به مواهب مادى را در کنار سؤال بگذارى (ذلتِ) سؤال آشکارتر مى شود و مواهب مادى هر چه باشد کوچک خواهد بود».
به بیان دیگر، انسان مال را براى حفظ آبرو مى خواهد و سزاوار نیست آبرویش را براى کسب مال بریزد.
امام(علیه السلام) در ادامه سخن سومین توصیه مهم خود را مى فرماید و مى گوید: 

 «برده دیگرى مباش، خداوند تو را آزاد آفریده است»: (وَلاَ تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَقَدْ جَعَلَکَ اللهُ حُرّاً).این جمله از مهم ترین و درخشنده ترین وصایاى امام(علیه السلام) است که سزاوار است با آب طلا نوشته شود و همواره نصب العین باشد. آرى خداوند انسان را آزاد آفریده و نباید این آزادى و آزادگى را با هیچ بهاى مادى معاوضه کند حتى گاه باید با زندگى محدود و مشقت بار مادى بسازد و تن به بردگى این و آن ندهد.
این سخن هم درباره افراد صادق است و هم درباره ملت ها: چه بسیارند ملت هاى ضعیف و ناتوانى که آزادى خود را براى مختصر درآمدى از دست مى دهند و استثمارگران دنیا نیز از این نقطه ضعف بهره گرفته آنها را برده خویش مى سازند و حتى در کنار کمک هاى مختصر اقتصادى فرهنگ غلط خود را بر آنها تحمیل مى کنند و گاه دین و ایمانشان را نیز از آنها مى گیرند.
افراد با شخصیت و ملت هاى آزاده ترجیح مى دهند از جان خود بگذرند و برده دیگران نشوند.
این توصیه در حقیقت از آثار و لوازم توصیه گذشته است که مى فرمود: «شخصیت خود را براى رسیدن به مواهب مادى فدا مکن».
یکى از نمونه هاى روشن این مطلب همان است که امام حسین(علیه السلام) ویارانش در کربلا نشان دادند: امام(علیه السلام) در این واقعه مهم تاریخى فرمود:: 

 «ألا وَإنَّ الدعىّ بْنَ الدَّعى قَدْ رَکَز بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ السِلّةِوَالذِّلَّةِ وَهَیْهاتَ مِنَّاالذِّلَّةِ:ناپاک زادگان مرا در میان شمشیر و تن دادن به ذلت مخیر ساخته اند وهیهات که من تن به ذلت بدهم».(8)
امام صادق(علیه السلام) مطلب را در اینجا در حد کمال بیان فرموده و حریت را جامع صفات برجسته دانسته است مى فرماید:  

«خَمْسُ خِصَال مَنْ لَمْ یَکُنْ فِیهِ شَیْءٌ مِنْهَا لَمْ یَکُنْ فِیهِ کَثِیرُ مُسْتَمْتَع: أَوَّلُهَا الْوَفَاءُ وَالثَّانِیَةُ التَّدْبِیرُ وَالثَّالِثَةُ الْحَیَاءُ وَالرَّابِعَةُ حُسْنُ الْخُلُقِ وَالْخَامِسَةُ وَهِیَ تَجْمَعُ هَذِهِ الْخِصَالَ الْحُرِّیَّة: 

 پنج صفت است که اگر کسى لااقل یکى از آنها را نداشته باشد خیر قابل توجهى در او نیست: اوّل وفاست دوم تدبیر سوم حیا چهارم حسن خلق پنجم که جامع همه این صفات است، حریت و آزادگى است».(9)
حضرت در چهارمین توصیه مى فرماید: 

 «آن نیکى که جز از طریق بدى به دست نیاید نیکى نیست و نه آن آسایش و راحتى که جز با مشقت زیاد (و بیش از حد) فراهم نشود»: (وَمَا خَیْرُ خَیْر لاَ یُنَالُ إِلاَّ بِشَرّ، وَیُسْر لاَ یُنَالُ إِلاَّ بِعُسْر).
اشاره به اینکه بعضى براى رسیدن به مقصود خود از هر وسیله اى استفاده مى کنند در حالى که دستور اسلام این است که تنها از طریق مشروع و صحیح باید به اهداف رسید. به بیان دیگر، هدف وسیله را توجیه نمى کند. همچنین نباید براى رسیدن به راحتى ها به سراغ مقدماتى رفت که بیش از حد انسان را در فشار قرار مى دهد.
دو جمله بالا را که به صورت جمله هاى خبریه تفسیر کردیم، بعضى به صورت جمله استفهامیه تفسیر کرده اند و مطابق این تفسیر معناى جمله چنین مى شود: چه سودى دارد آن خیرى که جز از طریق شر به دست نمى آید و چه فایده اى دارد آن راحتى که جز از طریق ناراحتى حاصل نمى شود. روشن است که نتیجه هر دو تفسیر یکى است، هرچند لحن و بیان متفاوت است.
شبیه همین معنا در کلمات قصار امام(علیه السلام) نیز آمده است: مى فرماید:  

«مَا خَیْرٌ بِخَیْر بَعْدَهُ النَّارُ وَمَا شَرٌّ بِشَرّ بَعْدَهُ الْجَنَّةُ: آن خوبى و نیکى که جهنم را به دنبال داشته باشد خوبى نیست و نه آن ناراحتى و مشکلى که بهشت در پى آن باشد ناراحتى و مشکل است».(10)
------------------------------------------------------------------------ 

پی نوشت ها:
1 . «خفّض» از ریشه «خفض» به معناى پایین آوردن، در مقابل رفع به معناى بالا بردن است و در اینجا به معناى کم کردن و دست از زیاده روى برداشتن است.
2 . «اجمل» از ریشه «اجمال» به معناى اعتدال در کار و عدم افراط است.
3 . «حَرَب» به معناى غارت کردن است و در اینجا معناى فعل مجهول دارد: یعنى غارت شدن.
4 . کتاب السنة، عمرو بن ابى عاصم، ص 182.
5 . «دَنیّة» به معناى شىء پست است از ریشه «دنائة» به معناى پستى گرفته شده است.
6 . «رغائب» جمع «رغیبة» به معناى شىء مطلوب و امر مرغوب است.
7 . «تعتاض» از ریشه «اعتیاض» به معناى گرفتن عوض چیزى است و ریشه اصلى آن عوض است. 8 . لهوف، ص 97 و بحارالانوار، ج 45، ص 8.
9 . خصال، ج 1، ص 284، ح 33.
10 . نهج البلاغه، کلمات قصار، 387.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد