شرح و تفسیر نهج البلاغه در فضای مجازی

تا اطلاع ثانوی درس نهج البلاغه تعطیل است.

شرح و تفسیر نهج البلاغه در فضای مجازی

تا اطلاع ثانوی درس نهج البلاغه تعطیل است.

شرح و تفسیر نامه سی و یکم نهج البلاغه بخش بیست و پنجم

متن:

احْمِلْ نَفْسَکَ مِنْ أَخِیکَ عِنْدَ صَرْمِهِ عَلَى الصِّلَةِ، وَعِنْدَ صُدُودِهِ عَلَى اللَّطَفِ وَالْمُقَارَبَةِ، وَعِنْدَ جُمُودِهِ عَلَى الْبَذْلِ، وَعِنْدَ تَبَاعُدِهِ عَلَى الدُّنُوِّ، وَعِنْدَ شِدَّتِهِ عَلَى اللِّینِ، وَعِنْدَ جُرْمِهِ عَلَى الْعُذْرِ، حَتَّى کَأَنَّکَ لَهُ عَبْدٌ، وَکَأَنَّهُ ذُو نِعْمَة عَلَیْکَ وَإِیَّاکَ أَنْ تَضَعَ ذَلِکَ فِی غَیْرِ مَوْضِعِهِ، أَوْ أَنْ تَفْعَلَهُ بِغَیْرِ أَهْلِهِ. لاَ تَتَّخِذَنَّ عَدُوَّ صَدِیقِکَ صَدِیقاً فَتُعَادِیَ صَدِیقَکَ، وَامْحَضْ أَخَاکَ النَّصِیحَةَ، حَسَنَةً کَانَتْ أَوْ قَبِیحَةً، وَتَجَرَّعِ الْغَیْظَ فَإِنِّی لَمْ أَرَ جُرْعَةً أَحْلَى مِنْهَا عَاقِبَةً، وَلاَ أَلَذَّ مَغَبَّةً. وَلِنْ لِمَنْ غَالَظَکَ، فَإِنَّهُ یُوشِکُ أَنْ یَلِینَ لَکَ، وَخُذْ عَلَى عَدُوِّکَ بِالْفَضْلِ فَإِنَّهُ أَحْلَى الظَّفَرَیْنِ. وَإِنْ أَرَدْتَ قَطِیعَةَ أَخِیکَ فَاسْتَبْقِ لَهُ مِنْ نَفْسِکَ بَقِیَّةً یَرْجِعُ إِلَیْهَا إِنْ بَدَا لَهُ ذَلِکَ یَوْماً مَا. وَمَنْ ظَنَّ بِکَ خَیْراً فَصَدِّقْ ظَنَّهُ. 

ترجمه:

(فرزندم!) در مقابل برادر دینى خود (این امور را بر خود تحمیل کن:) به هنگام قطع رابطه از ناحیه او، تو پیوند برقرار نما و در زمان قهر و دوریش به او نزدیک شو، در برابر بخلش، بذل و بخشش و به وقت دورى کردنش نزدیکى اختیار کن، به هنگام سخت گیریش نرمش و به هنگام جرم، عذرش را بپذیر، آن گونه که گویا تو بنده او هستى و او صاحب نعمت توست; اما بر حذر باش از اینکه این کار را در غیر محلش قرار دهى یا درباره کسى که اهلیّت ندارد به کار بندى. هرگز دشمن دوست خود را به دوستى مگیر که با این کار به دشمنى با دوست خود برخاسته اى. نصیحت خالصانه خود را براى برادرت مهیا ساز، خواه این نصیحت (براى او) زیبا و خوشایند باشد یا زشت و ناراحت کننده.
خشم خود را جرعه جرعه فرو بر که من جرعه اى شیرین تر و خوش عاقبت تر و لذت بخش تر از آن ندیدم.
با کسى که نسبت به تو با خشونت رفتار مى کند نرمى کن که امید مى رود به زودى در برابر تو نرم شود. با دشمن خود با فضل و کرم رفتار کن که در این صورت از میان دو پیروزى (پیروزى از طریق خشونت و پیروزى از طریق محبّت) شیرین ترین را برگزیده اى. اگر خواستى پیوند برادرى و رفاقت را قطع کنى جایى براى آشتى بگذار که اگر روزى خواست باز گردد بتواند. کسى که درباره تو گمان نیکى ببرد با عمل خود گمانش را تصدیق کن.


فایل صوتی( بخش اول)


فایل صوتی (بخش دوم)


متن به صورت PDF


متن به صورت Word

در برابر بدى ها نیکى کن!
امام(علیه السلام) در این بخش از وصیّت نامه وظیفه انسان را در برابر دوستانش ضمن چند توصیه بیان مى فرماید;

نخست مى گوید: «در برابر برادر دینى خود (این امور را بر خویش تحمیل کن:) به هنگام قطع رابطه از ناحیه او، تو پیوند برقرار نما و در زمان قهر و دوریش به او نزدیک شو، در برابر بخلش، بذل و بخشش و به وقت دورى کردنش نزدیکى اختیار کن، به هنگام سخت گیریش نرمش و به هنگام جرم عذرش را بپذیر آن گونه که گویا تو بنده او هستى و او صاحب نعمت توست»; (احْمِلْ نَفْسَکَ مِنْ أَخِیکَ عِنْدَ صَرْمِهِ(1) عَلَى الصِّلَةِ، وَعِنْدَ صُدُودِهِ(2) عَلَى اللَّطَفِ(3) وَالْمُقَارَبَةِ، وَعِنْدَ جُمُودِهِ(4) عَلَى الْبَذْلِ، وَعِنْدَ تَبَاعُدِهِ عَلَى الدُّنُوِّ، وَعِنْدَ شِدَّتِهِ عَلَى اللِّینِ، وَعِنْدَ جُرْمِهِ عَلَى الْعُذْرِ، حَتَّى کَأَنَّکَ لَهُ عَبْدٌ، وَکَأَنَّهُ ذُو نِعْمَة عَلَیْکَ).

امام(علیه السلام) در این توصیه، فرزند خود را از مقابله به مثل در برابر خشونت و بى محبتى دوستان، بر حذر مى دارد و در ضمن شش جمله مقابله به ضد را در این گونه موارد توصیه مى کند، چرا که مقابله به مثل پایه و اساس دوستى را به خطر مى افکند و انسان دوستان خود را از دست مى دهد; ولى اگر در برابر بى مهرى مهر ورزد و در برابر بدى ها نیکى کند، به زودى دوستش به اشتباه خود پى مى برد و شرمنده مى شود و در مقام جبران بر مى آید و پایه هاى دوستى محکم تر از پیش مى شود.
عبارات امام(علیه السلام) در اینجا در واقع شرح چیزى است که در قرآن کریم آمده است:

«(ادْفَعْ بِالَّتِى هِىَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِى بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِىٌّ حَمیمٌ * وَما یُلَقّاها إِلاَّ الَّذِینَ صَبَرُوا وَما یُلَقّاها إِلاّ ذُو حَظّ عَظیم); بدى را با نیکى دفع کن ناگاه (خواهى دید) همان کس که میان تو و او دشمنى است، گویى دوستى گرم و صمیمى است اما جز کسانى که داراى صبر و استقامتند به این مقام نمى رسند و جز کسانى که بهره عظیمى (از ایمان و تقوا) دارند به آن نائل نمى شوند».(5)

گرچه این آیه در مورد دشمنان است، ولى به طور مسلّم درباره دوستان نیز صادق خواهد بود. سیره پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و ائمه هُدى(علیهم السلام) و علماى بزرگ نیز همین معنا را نشان مى دهد که جز در موارد استثنایى در برابر بدى هاى دوستان و دشمنان، به مقابله به مثل بر نمى خواستند.
از آنجا که بعضى از افراد پست و کوته فکر ممکن است از این گونه رفتار سوء استفاده کنند، امام(علیه السلام) این گروه را استثنا کرده مى فرماید:

«اما بر حذر باش از اینکه این کار را در غیر محلش قرار دهى یا درباره کسى که اهلیت ندارد به کار بندى»;  (وَإِیَّاکَ أَنْ تَضَعَ ذَلِکَ فِی غَیْرِ مَوْضِعِهِ، أَوْ أَنْ تَفْعَلَهُ بِغَیْرِ أَهْلِهِ).

تفاوت جمله «وَإِیَّاکَ أَنْ تَضَعَ ...» و جمله «أَوْ أَنْ تَفْعَلَهُ ...» در این است که جمله دوم به افراد نااهل و لجوج و کینه توز اشاره دارد که نیکى در برابر بدى آنها سبب جرأت و جسارتشان مى شود و مانند «ترحم بر پلنگ تیز دندان» است; ولى جمله اوّل ناظر به کسانى است که چنین حالتى ندارند; اما نیکى هاى مکرر در برابر بى مهرى هاى آنها چه بسا سبب اشتباهشان مى شود و خیال مى کنند کار خوبى انجام داده اند.
تعبیر به «احْمِلْ» در آغاز این توصیه اشاره به این است که خوبى کردن در برابر بدى گرچه براى انسان مشکل است; ولى باید آن را بر خود تحمیل کرد.
حضرت در دومین توصیه مى فرماید:

«هرگز دشمن دوست خود را به دوستى مگیر که با این کار به دشمنى با دوست خود برخاسته اى»; (لاَ تَتَّخِذَنَّ عَدُوَّ صَدِیقِکَ صَدِیقاً فَتُعَادِیَ صَدِیقَکَ).

این عملى منافقانه است که انسان هم با دوستش دوستى کند و هم با دشمن دوستش; این روش کسانى است که دوستى صادقانه ندارند و هدفشان این است که از هر کسى بهره بگیرند و در این راه از کارهاى ضد و نقیض نیز پروا ندارند.
البتّه این در جایى است که دشمنى دشمن ظالمانه باشد نه آنجا که دوست ما کار خلافى کرده و کار خلافش سبب دشمنى افرادى شده است.
نیز این سخن در جایى است که هدف از طرح دوستى با دشمنِ دوست اصلاح میان آنها نبوده باشد که اگر این کار به منظور اصلاح ذات البین باشد نه تنها زشت و ناپسند نیست، بلکه کارى بسیار شایسته است.
شایان توجّه است که اندرز امام(علیه السلام) در اینجا تنها درباره اشخاص صادق نیست، بلکه درباره گروه ها و ملت ها و دولت ها نیز صادق است، هرچند در دنیاى امروز بسیارند دولت هایى که با طرفین دعوا طرح دوستى مى ریزند بى  آنکه قصد صلح و سازشى داشته باشند، بلکه هدفشان این است که از هر دو براى تأمین منافع شخصى خود استفاده کنند. هم با ما دوستند و هم با دشمنان ما و جالب اینکه آن را پنهان نمى دارند; آشکارا با ما طرح دوستى عمیق مى ریزند و آشکارا با دشمنان ما نرد عشق مى بازند.
شخصى به امیر  مؤمنان على(علیه السلام) عرض کرد:

من هم تو را دوست دارم و هم فلان شخص را ـ و نام بعضى از دشمنان امام(علیه السلام)را برد ـ (در بعضى از روایات آمده که نام معاویه را برد) امام(علیه السلام) فرمود: تو الان یک چشمى هستى یا به کلى نابینا شو (و دشمنانم را دوست بدار) و یا کاملاً بینا باش (و مرا دوست دار).(6)

در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم:

کسى خدمتش عرض کرد: فلان کس شما را دوست مى دارد; ولى در بیزارى از دشمنانتان ضعیف است فرمود:

«هَیْهَاتَ کَذَبَ مَنِ ادَّعَى مَحَبَّتَنَا وَلَمْ یَتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّنَا; هیهات دروغ مى گوید کسى که ادعاى محبّت ما مى کند و از دشمنان ما بیزارى نمى جوید».(7)

قرآن کریم خطاب به پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید:

«(لا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الاْخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ کانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشیرَتَهُم); هیچ قومى را که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند نمى یابى که با دشمنان خدا و پیامبرش دوستى کنند، هرچند فرزند پدران، یا پسران یا برادران یا خویشاوندانشان باشند».(8)

سپس در سومین توصیه در این بخش از وصیّت نامه مى فرماید:

«نصیحت خالصانه خود را براى برادرت مهیا ساز خواه این نصیحت زیبا و خوشایند باشد یا زشت و ناراحت کننده»; (وَامْحَضْ(9) أَخَاکَ النَّصِیحَةَ، حَسَنَةً کَانَتْ أَوْ قَبِیحَةً).

اشاره به اینکه بسیار مى شود که دوستان انسان از نصایحى که ممکن است سبب آزردگى خاطر ما شود پرهیز مى کنند و حقایق را کتمان مى نمایند. آنها در واقع نصیحت کننده با اخلاص نیستند، زیرا اگر مشکل کسى را به او بگویند و موقتاً ناراحت شود; ولى او را از خطر و ضرر یا از گناهى رهایى بخشند بسیار بهتر از آن است که لب فرو بندند و او را در دام مشکلات و خطرات رها سازند.
متأسّفانه بسیارند کسانى که روى همین گونه ملاحظات از اندرزهاى به موقع صرف نظر مى کنند و خدا را از خود ناراضى و به خلق خدا خیانت مى نمایند.
جالب اینکه در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم:

«أَحَبُّ إِخْوَانِی إِلَیَّ مَنْ أَهْدَى إِلَیَّ عُیُوبِی; محبوب ترین دوستان من آنها هستند که عیوب مرا به من هدیه مى کنند».(10)

یعنى انسان عاقل نه تنها نباید از بیان عیوب خود بر زبان دیگران ناراحت شود، بلکه آنها را به گفتن این عیوب تشویق کند.
در حدیث پرمعناى دیگرى از امام باقر(علیه السلام) چنین نقل شده است که به یکى از دوستانش فرمود:

«اتَّبِعْ مَنْ یُبْکِیکَ وَهُوَ لَکَ نَاصِحٌ وَلاَ تَتَّبِعْ مَنْ یُضْحِکُکَ وَهُوَ لَکَ غَاشٌّ; از کسى پیروى کن که تو را مى گریاند; اما خالصانه سخن مى گوید و از آن کس بپرهیز که تو را مى خنداند اما ناخالصانه حرف مى زند (و زشتى هایت را در نظرت زیبا نشان مى دهد)».(11)

امام(علیه السلام) در چهارمین توصیه اش مى فرماید:

«خشم خود را جرعه جرعه فرو بر که من جرعه اى شیرین تر و خوش عاقبت تر و لذت بخش تر از آن ندیدم»; (وَتَجَرَّعِ الْغَیْظَ فَإِنِّی لَمْ أَرَ جُرْعَةً أَحْلَى مِنْهَا عَاقِبَةً وَلاَ أَلَذَّ مَغَبَّةً(12)).

امام(علیه السلام) در اینجا خشم را به داروى تلخى تشبیه مى کند که نوشیدنش سخت و طاقت فرساست و به همین دلیل انسان ناچار است آن را کم کم و به صورت جرعه جرعه بنوشد; ولى دارویى بسیار شفابخش است و عاقبتش شیرین و لذیذ، زیرا انسان را از شرمسارى و ندامت و پشیمانى و زیان هاى بسیار که غالباً به هنگام خشم در صورت عدم خویشتن دارى دامان انسان را مى گیرد، نجات مى دهد.
در کافى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است که فرمود: پدرم به من چنین نصیحت کرد:

«یَا بُنَیَّ مَا مِنْ شَیْء أَقَرَّ لِعَیْنِ أَبِیکَ مِنْ جُرْعَةِ غَیْظ عَاقِبَتُهَا صَبْرٌ وَمَا مِنْ شَیْء یَسُرُّنِی أَنَّ لِی بِذُلِّ نَفْسِی حُمْرَ النَّعَمِ; فرزندم چیزى همچون صبر در هنگام خشم مایه روشنى چشم من نخواهد بود و من دوست ندارم نفس خویش را (به هنگام غضب) ذلیل سازم هرچند ثروت هاى عظیمى در برابر آن به دست آورم».(13)

در حدیثى نیز از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم:

«مَنْ کَظَمَ غَیْظاً وَلَوْ شَاءَ أَنْ یُمْضِیَهُ أَمْضَاهُ أَمْلاََ اللهُ قَلْبَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ رِضَاهُ; کسى که خشم خود را فرو برد در آنجا که مى تواند بر طبق آن عمل کند (ولى خوددارى نماید) خداوند روز قیامت قلبش را از خوشنودى خود پر مى کند».(14)

در پنجمین توصیه مى افزاید:

«با کسى که با تو به خشونت رفتار مى کند نرمى کن که امید مى رود به زودى در برابر تو نرم شود»; (وَلِنْ(15) لِمَنْ غَالَظَکَ(16) فَإِنَّهُ یُوشِکُ أَنْ یَلِینَ لَکَ).

بسیارند کسانى که در هنگام خشونت راه خشونت را پیش مى گیرند و  خشونت ها به صورت تصاعدى پیش مى رود و گاه به جاهاى خطرناک مى رسد; ولى اگر انسان بر نفس خویش مسلط باشد و با اراده و تصمیم خود را در برابر خشونت ها کنترل کند و به جاى خشونت، راه نرمش را پیش گیرد، نه تنها خشونت ها پایان مى گیرد، بلکه جاى خود را به دوستى و محبّت و نرمش مى دهد همان گونه که قرآن مجید بر این معنا تأکید مى نهد و نیکى را در برابر بدى توصیه مى کند و نیکى را سبب جلب دوستى مى داند.(17)
حضرت در ششمین توصیه مى فرماید:

«با دشمن خود با فضل و کرم رفتار کن که در این صورت از میان دو پیروزى (پیروزى از طریق خشونت و پیروزى از طریق محبّت) شیرین ترین را برگزیده اى»; (وَخُذْ عَلَى عَدُوِّکَ بِالْفَضْلِ فَإِنَّهُ أَحْلَى الظَّفَرَیْنِ).

این جمله در واقع تاکیدى است بر آنچه در توصیه هاى قبل آمد; ولى با تعبیرى دلپذیر مى فرماید: تو ممکن است از طریق شدت و خشونت بر دشمنت پیروز شوى و نیز ممکن است از طریق ابراز محبّت و دوستى; به یقین دومى شیرین تر است و عاقبت بهترى دارد، چرا که در آینده بیم خشونتى نخواهى داشت در حالى که اگر با خشونت پیروز شوى هر زمان انتظار خشونت جدیدى از سوى دشمن خواهى داشت و به تعبیر دیگر در روش اوّل دشمن همچنان دشمن باقى مى ماند در حالى که در روش دوم، دشمن مبدل به دوست مى گردد.
در کتاب مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانى داستان جالبى در این زمینه از موسى بن جعفر(علیهما السلام) نقل مى کند که مردى از خاندان عمر چون حضرت موسى بن جعفر(علیه السلام) را مى دید، به امیرالمؤمنین على(علیه السلام) دشنام مى داد تا حضرت را ناراحت کند. یکى از دوستان امام(علیه السلام) عرض کرد اجازه دهید آن مرد ناصبى را به قتل برسانیم. امام(علیه السلام) فرمود: نه سپس سوار شد و به سوى مزرعه آن مرد ناصبى رفت و با مرکب خود مقدارى از زراعت او را پایمال کرد. مرد ناصبى فریاد برآورد: زراعت ما را پایمال نکن. امام(علیه السلام) (به خاطر مصالحى) گوش به حرف او نداد و همچنان پیش آمد تا نزد او رسید و با او به شوخى و مزاح پرداخت سپس فرمود: چقدر هزینه کشت این زراعت تو شده است عرض کرد: صد دینار. فرمود: چقدر امید دارى که سود کنى؟ عرض کرد: نمى دانم. امام(علیه السلام)فرمود: (نگفتم چقدر سود مى کنى) گفتم: چقدر امید دارى سود کنى؟ عرض کرد: صد دینار. امام(علیه السلام) سیصد دینار در آورد و به او بخشید. آن مرد برخاست و سر امام(علیه السلام)را بوسید. هنگامى که امام(علیه السلام) بعد از این ماجرا وارد مسجد شد آن مرد ناصبى برخاست سلام کرد و گفت:

«اَللهُ أعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَه; خدا مى داند رسالت و نبوّت خود را در چه خاندانى قرار دهد» یاران آن مرد ناصبى برخاستند و او را نهى کردند و گفتند: این چه کارى است که مى کنى؟ مرد ناصبى به آنها دشنام داد. در اینجا امام(علیه السلام) به یارانش فرمود: کدام یک بهتر بود آنچه را شما مى خواستید یا آنچه را من مى خواستم؟(18)

آن گاه امام(علیه السلام) در هفتمین توصیه مى فرماید:

«اگر خواستى پیوند برادرى و رفاقت را قطع کنى جایى براى آشتى بگذار که اگر روزى خواست باز گردد بتواند»; (وَإِنْ أَرَدْتَ قَطِیعَةَ أَخِیکَ فَاسْتَبْقِ لَهُ مِنْ نَفْسِکَ بَقِیَّةً یَرْجِعُ إِلَیْهَا إِنْ بَدَا لَهُ ذَلِکَ یَوْماً مَا).

اشاره به اینکه هم چنان که انسان در دوستى باید حد اعتدال را نگه دارد و همه اسرار خویش را نزد دوستش فاش نکند که اگر روزى دوستى مبدل به دشمنى شد گرفتار زیان و خسران نشود، همین گونه اگر انسان پیوند دوستى را برید نباید تمام پل هاى پشت سر خود را ویران سازد، زیرا بسیار مى شود که طرف پشیمان مى گردد و مى خواهد به دوستى بر گردد; ولى راهى در برابر او باقى نمانده است.
همین تعبیر به صورت جامع ترى در کلام دیگرى از امیر  مؤمنان(علیه السلام) (مطابق آنچه در بحارالانوار آمده) دیده مى شود که مى فرماید:

«أَحْبِبْ حَبِیبَکَ هَوْناً مَا فَعَسَى أَنْ یَکُونَ بَغِیضَکَ یَوْماً مَا وَأَبْغِضْ بَغِیضَکَ هَوْناً مَا فَعَسَى أَنْ یَکُونَ حَبِیبَکَ یَوْماً مَا; با دوستت در حد اعتدال دوستى کن شاید روزى دشمنت شود و با دشمنت در حد اعتدال دشمنى کن شاید روزى دوستت شود (مبادا از کارهایى که در حق او کردى شرمنده شوى)».(19)

به گفته ابن ابى الحدید بعضى از دانشمندان این مطلب را به بیان دیگرى گفته اند

«إذا هَوَیْتَ فَلا تَکُنْ غالِیاً وَإِذا تَرَکْتَ فَلا تَکُنْ قالِیاً; هرگاه به کسى علاقه مند شدى راه غلو را درپیش نگیر و هرگاه او را رها ساختى راه عداوت را در پیش مگیر».(20)

حضرت در آخرین و هشتمین توصیه این بخش از وصیّت نامه مى فرماید:

«کسى که درباره تو گمان نیکى ببرد با عمل گمانش را تصدیق کن»; (وَمَنْ ظَنَّ بِکَ خَیْراً فَصَدِّقْ ظَنَّهُ).

اشاره به اینکه اگر مثلا تو را اهل خیر و بذل و بخشش و سخاوت مى داند و از تو چیزى خواست به او کمک کن تا گمان او را تصدیق کرده باشى و بزرگوارى تو تثبیت شود.
این گونه رفتار دو مزیّت دارد; هم خوش بینى و حسن ظن مردم را تثبیت مى کند و هم با این خوش بینى ها انسان به راه خیر کشیده مى شود.
بسیار اتفاق مى افتد که افرادى نزد انسان مى آیند و مى گویند مشکلى داریم که گمان مى کنیم تنها به دست تو حل مى شود انسان باید در حل مشکل چنین افرادى بکوشد و حسن ظن آنها را به سوء ظن تبدیل نکند.
پی نوشت ها:
1 . «صَرْم» به معناى قطع کردن و بریدن و جدا ساختن، در اینجا به قطع رابطه با دیگرى اشاره دارد. نقطه مقابل آن صله و برقرار ساختن پیوند است.
2 . «صُدود» مصدر و به معناى منع کردن است.
3 . «اللَّطَف» بر وزن «شرف» و در بعضى از نسخ بر وزن «قفل» آمده و به معناى محبّت کردن و نیکى نمودن است.
4 . «جمود» در اینجا به معناى بخل است، نقطه مقابل بذل.
5 . فصلت، آیات 34 و 35.
6 . بحارالانوار، ج 27، ص 58، ح 17.
7 . همان مدرک، ح 18.
8 . مجادله، آیه 22.
9 . «امحَضْ» از ریشه «محض» بر وزن «وعظ» به معناى خالص کردن و در مورد نصیحت به معناى خیر خواهى خالى از هرگونه شائبه است.
10 . کافى، ج 2، ص 639، ح 5.
11 . همان مدرک، ص 638، ح 2.
12 . «مغبّة» به معناى عاقبت از ریشه «غَبّ» به معناى عاقبت گرفته شده است. این ریشه گاهى در مورد کارها و امورى که یک در میان انجام مى شود اطلاق مى گردد; مانند روایت معروفى که از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده که به بعضى از یارانش فرمود: «زُرْ غِبّاً تَزْدَدْ حُبّاً; همه روز به دیدن من نیا، بلکه یک روز در میان باشد تا محبّت شدیدتر شود». (مستدرک الوسائل، ج 10، ص 374، ح 12210)
13 . کافى، ج 2، ص 110، ح 10.
14 . همان مدرک، ح 6.
15 . «لِن» فعل امر از ریشه «لین» بر وزن «چین» به معناى نرم بودن است.
16 . «غالظ» از ریشه «غلظت» به معناى خشونت (نقطه مقابل لینت و نرمش) گرفته شده است.
17 . به سوره فصلت، آیات 34 و 35 مراجعه شود.
18 . مقاتل الطالبیین، ص 332. مرحوم علاّمه مجلسى همین داستان را به صورت مشروح تر در بحارالانوار،ج 48، ص 102، ح 7 آورده است.
19 . بحارالانوار، ج 71، ص 177، ح 14.
20 . شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 16، ص 110. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد